استرالیا: خاطرات یک دانشجو

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

الان مدت یکماه و چند روزه که از بریزبن برگشتم، برگشتم بخاطر معده درد شدیدی که گرفتم. بعد از این مدت معدم بهتر شده ولی درد خفیفی رو احساس می کنم، حس غریبی دارم برای برگشتن. تو بریزبن کسی منو آزار نداد ولی نمی دونم چرا دیگه استرالیا رو دوست ندارم. 

پنج ماه در استرالیا زندگی کردم، الان دوباره باید چمدونم رو ببندم و آماده بشم برای رفتنی که دوست ندارم و تنها دلیل برای برگشتنم تنها انجام دادن و نوشتن تز دکترام هست. دلم میخواد این بار که بر می گردم استرالیا رو جور دیگه ای ببینم، جوری که هر روزش رو زندگی کنم، جوری که در اون هر روز بغض نکنم،  جوری بشینم سر درس و مشقم مثل اون روزا که تازه اومده بودم دانشگاه با هزاران امید. 

دوست دارم دست از تنبلی بر دارم، سعی کنم یک دختر خانم تر بشم، زبان انگلیسیم رو بهتر کنم، و در یک کلام از خودم راضی تر باشم. 

چقدر خوب میشد اگر می تونستم در حال زندگی کنم، اصلا میشه؟! میگن اگه یک کاری رو بیست و یک روز مرتب و با برنامه انجام بدید میشه عادت، شاید بد نباشه انجامش بدم شاید آدم شدم آدمی که از خودش راضی تره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۶ ، ۱۷:۰۷
مریم رهایی